بتهوون در سال ۱۷۷۰ در شهر بن آلمان متولد شد و به یکی از اثرگذارترین آهنگسازان تبدیل شد که دهها سمفونی، کنسرتو، سونات پیانو و کوارتت زهی نوشته است.
بهترین آموزشگاه موسیقی در کرج
حقایقی شگفتآور درباره بتهوون
بتهوون بیشتر دوران جوانی خود را به عنوان یک پیانیست آموزش دید و همین طور طی گذر سالها شنوایی خود را از دست میداد و در نهایت به طور کامل به آهنگسازی روی آورد.
باوجود اینکه یکی از مهمترین حسهای پنج گانه خود را به عنوان یک موسیقیدان از دست میداد، با این حال او ماندگارترین آثار خود را زمانی ساخت که وضعیت شنوایی اش رو به وخامت بود.
لودویگ فان بتهوون سومین نفر در خانواده خود با این نام بود
آن نقل قول معروف از بتهوون که میگوید: «هزاران پرنس وجود دارد و خواهد داشت ولی بتهوون تنها یک نفر است»، دقیقا درست نیست.
اولین لودویگ فان بتهوون پدربزرگ او بود که موسیقیدان در بن بود و دومین لودویگ فان بتهوون برادر بزرگتر او بود که چند روز بعد از تولد او درگذشت.
او با معلم موزارت آموزش دید؛ یوزف هایدن
بعد از اینکه بتهوون در اوایل ۲۰ سالگی اش به وین مهاجرت کرد، درسهایی را با هایدن که اغلب پدر سمفونی خوانده میشد، گذراند.
هایدن همچنین موزارت یکی از نخستین الگوهای بتهوون را آموزش داده بود.
گفته میشود که بتهوون قبلتر از این ماجرا سفری به وین داشته تا درسهایی را از موزارت بیاموزد ولی اطلاعاتی از اینکه آیا این دو واقعا ملاقات کردهاند یا نه؟ در دسترس نیست.
اگرچه که بتهوون و استادش هایدن اغلب با هم جر و بحث داشتند ولی با این وجود بتهوون قطعه Piano Sonatas, Op. 2 را به هایدن اختصاص داد.
در عشق بد شانس بود
بتهوون در ابتدا عاشق یک کنتس جوان به نام جولی Julie (Giulietta) Guicciardi در سال ۱۸۰۱ شد اما نتوانست با او ازدواج کند؛ چراکه نجیبزاده نبود. قطعه معروف سونات پیانوی او به نام Piano Sonata No. 14, Moonlight برای این او نوشته شده است.
این آهنگساز چند سال بعد هم عاشق کنتس دیگری به نام Josephine Brunswick شد که از سال ۱۷۹۹ آموزش موسیقی به او را شروع کرده بود. آنها نامههای عاشقانه زیادی برای هم ارسال کرده بودند که ۱۵ تا از آنها که توسط بتهوون نوشته شده بود، باقی مانده است تا زمانی که خانواده کنتس آنها را برای خاتمه دادن به رابطه تحت فشار گذاشتهاند.
آموزش موسیقی کلاسیک در کرج
علت ناشنوا شدن بتهوون مشخص نیست
مشکلات شنوایی بتهوون از ۲۶ سالگی او آغاز شد و دهه آخر زندگی او به طور کامل از بین رفته بود.
البته تئوریهای مختلفی درباره علت این امر وجود دارد که محکمترین آن تیفوس یا آبلهای است که در دوران کودکی به آن مبتلا شد.
نبوغ و کمالگرایی بتهوون
بتهوون آهنگسازی کمالگرا بود که آثار خود را در واقع نه برای همدورههای خود که برای نسلهای بعدی خلق کرد. او پیوسته آثار خود را صیقل میزد. بتهوون با تکیه بر پشتکار، اندیشه باز و نبوغش به هنرمندی مستقل در دوران خود بدل شد که میتوانست بدون وابستگی به اشراف از طریق موسیقی امرار معاش کند. او هنر خود را نه برای درباریان فاسد و اشراف جاهطلب بلکه برای همه شهروندان میخواست.
تنها اپرای کامل بتهوون به نام "فیدلیو " که شکل نهایی آن در سال ۱۸۱۴ به اجرا در آمد، سراسر در ستایش از پیکار در راه آزادی است. قدرتهای استبدادی هیچگاه به این اپرا روی خوش نشان ندادند، اما دوستداران موسیقی همواره بهعنوان اثری اصیل از آن استقبال کردند. بیشتر صحنههای اپرای بتهوون در سیاهچال زندان میگذرد و در آریاهای مؤثر و پرشور اپرا، همدلی با محکومان و ستمدیدگان موج میزند.
لحظه مرگ او با طوفان رعد و برق همراه بود
در اواخرِ پاییز ۱۸۲۶، بتهوون در راه بازگشت از سفری به ییلاقهای اطرافِ وین، بهشدت دچار سرماخوردگی و سینه پهلو شد و در منزلش بستری گردید. برادرزادهاش را در پیِ طبیب فرستادند اما نقل میشود که وی این مأموریت را فراموش کرده و پس از دو روز به یاد میآورد که چه کاری داشتهاست. بتهوون در هنگام بستری بدون پرستار بود و برادرزادهاش نیز مشغول بازی بیلیارد بود و پولهایی هم که از بتهوون میگرفت، خرج قمار میکرد. سرانجام مستخدم میخانهای که کارل در آنجا قماربازی میکرد،پزشکی را به بالین بتهوون فرستاد. پزشک که او را با صورت برافروخته و تنگیِ نفسِ شدید مشاهده کرد، برای مشورت از جراح معروف شهر کمک خواست و بتهوون تحت عمل جراحی قرار گرفت.او چهار بار در تاریخهای ۲۰ دسامبر ۱۸۲۶، ۸ ژانویه، ۲ فوریه و ۲۷ فوریهٔ ۱۸۲۷، تحت عمل جراحی قرار گرفت و جسم نیرومند وی بهمدت سه ماه با بیماری دست و پنجه نرم میکرد.
بتهوون بیشتر ماههای باقیمانده از عمرش در بستر بود و بسیاری از دوستانش برای ملاقات به آنجا میآمدند. وی در ۲۶ مارس ۱۸۲۷ در سن ۵۶ سالگی درگذشت. این باور نیز وجود دارد که رفتار و خودکشی نافرجام برادرزادهاش کارل، در مرگ زودهنگام بتهوون تأثیر داشتهاست. دوست وی آنسلم هوتنبرنر، که در لحظهٔ مرگ حضور داشت، گفت که: «حدود ساعت پنج بعدازظهر در لحظهٔ مرگ، طوفان و رعدوبرق وجود داشت، بتهوون چشمان خود را باز کرد و چند لحظه با دست راست مشت گرهکردهاش را بالا برد و پس از آن نه نفسی وجود داشت و نه ضربان قلبی». کالبد شکافی آسیب قابل توجهی در کبد را نشان میداد که ممکن است به دلیلِ مصرف سنگینِ الکل باشد. همچنین آسیبدیدگی در اعصاب شنوایی و سایر اعضای بدن نیز مشاهده شد
اینکه دقیقا آخرین کلمات بتهوون چه بوده است، مشخص نیست که البته دوستانش و بیوگرافها نسخههای متفاوتی از آخرین کلمات زندگی او را جمعآوری کردهاند که شامل «حیف، حیف… بسیار دیر»، «دست بزنید دوستان من، کمدی به پایان رسید»، «در بهشت خواهم شنید» بوده است.
|